اتحاد جهان اسلام (1)
اتحاد جهان اسلام (1)
در سده اخير نخستين چهره اى كه ضرورت همبستگى ميان مسلمانان را احساس وفرياد اتحّاد را در برابر استعمار گران بلند كرد سيّد جمال الدين اسد آبادى بود. زيرا در روزگارى مى زيست كه عزّت وشوكت واقتدار مسلمانان نابود شده بود.ثروت وامكانات ومنابع مسلمانان به تاراج مى رفت.داخل ممالك اسلامى تناز عات فرقه اى قوّت وتوان مسلمانان رافرسايش مى داد.سرزمينهاى اسلامى كه روزگارى گلهاى محبّت واتحّاد در آنها به بار مى نشست تبديل به شوره زارانى گشته بودند كه جزخس وخار و بدبينى در آنها ديده نمى شد. ابرهاى تيره تفرقه گرماى اتحاد وهمبستگى را از گستره سرزمينهاى اسلامى سترده بوده سرما ويخبندانِ تشتت وتنازع راجايگزين تاليف وتعاون ساخته بود.
توفان تنازعات تمامى مظاهر آبادانى رشد صلاح وشكوفايى رادر سراسر ممالك اسلامى در هم كوبيده بود. اين وضعيت دروازه هاى نفوذ ناپذير ممالك اسلامى رابه روى بيگانگانِ هارو آزمند مى گشود. سه كشور: ايران عثمان ومراكش به ظاهر داراى سه حكومت مستقل بودند وبقّيه كشورهاى اسلامى مستقيم يا غير مستقيم تحت سلطه استعمار. روابط ايران وعثمان تيره بود. وهر يك به دشمن مشترك احساس نزديكى ييشترى مى كرد. مسلمانانِ هند وروسيه به شدّت دردمند وناراحت بودند ودر پى راهى براى نجات ورهايى و…
در اين اوضاع وشرايط سيّد تنها راه چاره رااتحّاد وهمبستگى جهان اسلام در برابر استعمار گران دانست ودر اين راه به تلاش وكوشش بر خاست:
(فالشرق الشّرق فخصصت جهاز دماغى لتشخيص دائه وتحرّى دوائه فوجدت أقتل ادوائه داء انقسام اهله وتشتت آرائهم واختلافهم على الاتحاد واتحادهم على الاختلاف فعملت على توحيد كلمتهم وتنبيههم الخطر الغربى المحدق بهم.)1
سازمان مغز وانديشه خود رابه تشخيص درد اصلى شرق وجستجوى درمان آن اختصاص دادم. دريافتم كه كشنده ترين درد شرق جدايى افراد آن از يكديگر وپراكندگى انديشه هاى آنان واختلافشان بر سر اتحاد و اتحادشان در اختلاف است. پس در راه وحدت عقيده وبيدار كردن آنان نيست به خطر غربى كه ايشان رافراگرفته دست به عمل زدم.
سيّد و انديشه اتحاد جهان اسلام
برخى از نويسندگان تاريخ شروع انديشه انديشه اتحاد اسلامى ومبداء حركت سيّد در اين راه را دوران توقّف وى در كلكته دانسته اند وياد آور شده اند: سيّد در آن جا به نتيجه نرسيد وبا وعده پشتيبانى عدهّ اى از مسلمانان روشنفكر هند عازم اروپا شد وبا انتشار مجلّه عروة الوثقى اصول اصلاحى خويش بويژه اتحاد اسلامى را دنبال كرد.2 هر چند سيّد همزمان با انتشار اين مجّله مقالاتى در ساير روز نامه ها مى نوشت وبر اتحاد اسلامى پاى مى فشرد ولى مهمترين منبع مربوط به آرمان اتحاد اسلامى وديگاهها و پيشنهادات وى در ارتباط با اتحاد مجّله عروة الوثقى است. مى توان گفت: همه مقالات سيّد از راستاى اتحاد اسلامى نگارش يافته است.
استاد محيط طباطبائى مى نويسد:
انتشار اين مجّله گاهى بس بزرگ در راه تفاهم واتحاد مسلمانان بود و خود نيز از پيامدهاى همبستگى مسلمانان به شمار مى آمد. زيرا كه مخارج آن به وسيله مسلمانان تشكيلات عروه در مصر وهندو… تامين مى شد.4 در نخستين مقاله مجلّه سيّد با اشاره به اين همكاريها وتصميم مشترك مسلمانان خير خواه بويژه مسلمانان هند ومصر هدف بزرگ خود را ايجاد رابطه اى محكم واستوار بين مسلمان در دمند و عدالت خواه مى داند.5 در سراسر مقالات عروة الوثقى دعوت به اتحاد جهان اسلام به چشم مى خورد. سيّد به اندك مناسبتى به اين مساٌله مى پردازد وبر اهميّت ونقش آن در مقابله با استعمار وپيشرفت مسلمانان تاكيد مى كند. چندين مقاله مستقل نيزبه اين مهّم اختصاص مى دهد.6 افزون ارائه بر انديشه ها ونظرها در عروة الوثقى وديگر ملات وروزنامه هاو… در عمل نيز تلاشهاى گسترده اى را انجام داده است. پيش از آن كه به تلاشها وگامهاى عملى سيّد در اين راستا بپردازيم به مفهوم اتحّاد از ديدگان سيّد اشاره مى كنم:
مفهوم اتحّاد
(من نمى گويم كه: به همه كشورهاى اسلامى يك نفر حكومت كند زيرا اين كار بسيار مشكل است ولى اميّد وارم كه حاكم وسلطان همه ملتهّاى مسلمان تنها قرآن باشد وعامل وحدت ويگانگى آنها دين آنها. با اين وحدت هر پادشاهى مى تواند در كشورش براى حفظ حقوق ديگر كشورهاى اسلامى كوشش كند; زيرا حيات او به حيات آن ديگرى و بقايش به بقاى ملّت ديگر مسلمان بسته است.)8
سيّد رسيدن به چنين مقصودى را امكان پذير مى دانست ودر مقاله (اتحاد ايران وافغان ) وضعيت امارتهاى آلمان را مثال مى زند كه پس از تفرقه وتشتت متحّد شدند واز آن وضعيت ناهنجار نجات يافتند. از آن روى همه دولتهاى مسلمان رابه اتحاد وهمبستگى دعوت مى كرد.9
با توجّه به آنچه آورديم به دست مى آيد كه مقصود سيد از اتحّاد اين نيست از ميان همه مذاهب اسلامى يكى انتخاب شود و پيروان مذاهب موظف به پيروى از آن باشند. چنانكه برخى چنين پنداشته اند مخالفان اتحاد براين بوده وهستند كه اتحاد مذاهب گوناگون اسلامى راغير منطقى وغير عملى جلوه دهندو در نهايت آن رابه شكست بكشانند. وحدت مذهبى ياد مى كنند تادر قدم اوّل با شكست همچنين مقصود سيّد اين نيست كه مشتركات مذاهب گرفته شود ومفترقات آنها به كنارى نهاده شود ومذهب جديدى تاٌسيس گردد. بلكه مقصود ايشان از اتحاد نزديك شدن فرقه ها و مذاهب اسلامى به يكديگر با حفظ كيان وماهيت آنهاست.
تلاش ها وگام هاى عملى در راه همبستگى
1.دعوت مسلمانان به انجام تكاليف دينى.
اگر ارتباط وپيوند مسلمانان وكشورهاى اسلامى قطع شده ودر نتيجه از همكارى وتعاون يكديگر در مصائب ومشكلات بى بهره مانده اند به سبب دورى آنان از اسلام است. بالاتر اگر مسلمانان در يك كشور بلكه يك شهر باهم رابطه نزديكى ندارند به سبب فاصله از اسلام است.12سيّد با تمام وجود به احياى اسلام راستين همّت گماشت وبراى تحقق آن تلاشهاى گسترده اى انجام داد كه به برخى از آنها اشاره كرديم.
2.ارتباط عالمان ومتفكران اسلامى.
(ايجاد استحكام وارتباط ميان مسلمانان مستلزم اين است كه در جات علمى علماى اسلام ووظايف هر كدام از آنها معيّن شود تاهمواره آماده انجام وظيفه باشند.)14
سيّد افزايش قدرت به حّل مشكلات پاسدارى از جوامع اسلامى و… را از نتائح اين ارتباط مى داند. اينجاد مركزى رابراى تبادل نظر وگفتگوى عالمان دينى پيشنهاد مى كند. مى خواهد كه روئسا وزمامداران كشورهاى اسلامى وطرفداران حقّ به عنوان وظيفه وتكليف از اين تجمّع حمايت كنند. و آن مركز از كار ها واقداماتى كه به جمع آنان وحدت ويگانگى مى بخشد غفلت نكند.15
افزون بر اين پيشنهاد مى كند:
(مبلّغان وسخنورانى به نقاط دور دست نفرستند وبا كسانى كه نزديكترهستند ملاقات ومذاكره كنند واز اوضاع مسلمانان آگاه باشند از مسائل دينى و عوامل پريانى آنان مطلّع كردند.)16
وى حوزه هاى علمى و مساجد رامراكزى مهّم براى ايجاد تفاهم در جامعه مسلمانان مى داند. در باره نقش اين مراكز به عنوان حلقه هاى پيوند دهنده اجتماعات مردم مى گويد:
(هر كدام از اينها مكانى براى ظهور روح زندگى واحد در ميان جامعه مسلمانان باشد وهر كدام از اين محلّها مانند حلقه زنجيرى باشد كه هر گاه يكى از آن حلقه ها تكان بخورد حلقه هاى اطراف آن هم به صدا در آيند.)17
تشكيل جمعيت (عروه) وپيشنهاد موٌثر اسلامى دراين راستا صورت گرفته كه در فرازهاى بعدى بدان اشاره نمى كنيم.
3. ايجاد جمعيت عروه. از ديگر
برخى از نويسندگان بر اين نظرند كه بنيان اين تشكيلات در مصر گذارده شده است. اينان اين تشكيلات رابا تشكيلات (انجمن وطنى) اشتباه گرفته اند ويا شعبه اى از آن رادر مصر در نظر داشته اند.
از اسناد به جاى مانده برخى آيد كه سيّد براى تشكيل اين جمعيت در كشورهاى اسلامى نمايندگانى اعزام مى داشته است. از جمله:
شيخ محمد عبده در نامه اى از تونس به پاريس مى نويسد:
(با آن كه هفده روز است در تونس هستم نامه شما به تاٌخير افتاده است.من در اين جا به علما وامراى تونس بر خوردم وآنها راشناختم وشما رابه ايشان شناساندم وگفتم: عروه نام جريده اى نيست بلكه نام جمعيتى است كه سيّد در حيدر آباد هند تاسيس كرده وشعبى در ديگر ممالك دارد. امّا هيچ شعبه شعبه ديگررا نمى شناسد وفقط رئيس از آنها آگاه است اينكه مامى خواهيم يك شعبه در اينجا تأسيس كنيم پذيرفتند. من امروز كوشش مى كنم كه اين جمعيت راتشكيل دهم. بيشتر اعضاء از دانشمندانند. يكى از آنها شيخ ورستانى است ويكى شيخ ابوحاجب. من به زودى نام هم قسمانان رابه شما اطلاع مى دهم. دوست دارم كه كسى از نام آنها مطلّع نشود به آنها گفتم كه كسى بر نام ايشان جز شما ومن وخدا مطلّع نخواهد شد…)19
مجلّه(عروه) كه در پاريس منتشر مى شد در حقيقت ارگان اين جمعيت به شمار مى آمد.
احمد امين پس از اشاره به تاسيس مجلّه عروة الوثقى مى نويسد:
(وكان وراء هذه المجلّه جمعية سريّه منبثه فى جميع الاقطار الاسلاميه اختير اعضاؤ ها من بين المسلمين المثقفين
المتحمسين لدينهم ووضع لها يمينٌ يقسمها من يدخل فيها ويتعّهد…)20
اين مجّله از يك جمعيت سرّى در سراسر كشورهاى اسلامى به وجود آمده بود.اعضاى اين جمعيت از ميان افراد تحصيل كرده مسلمان انتخاب شده بودند ونسبت به مكتب اسلام به شدّت علاقه مند بودند. براى عضويت در اين جمعيت قسم نامه اى تنظيم شده بود…
درباره محتواى قسم نامه مى نويسد:
(هر كس در اين جمعيت وارد مى شد مى گفت: تعهّد مى كنم در حّد توان در راه زنده ساختن اخوت اسلامى تلاش كنم وآن را همانند: وظيفه پدر وفرزند نسبت به يكديگر انجام دهم. وهيچ وظيفه اى را بروظيفه دينى ترجيح ندهم و هيچ اقدامى راكه ضرر دين در آن فرض شود بر عهده نگيرم واز هر وسيله درستى كه براى تقويت اسلام مفيد باشد استفاده كنم وتا حد امكان اطلاعات خود را نسبت به كشورهاى اسلامى گسترش دهم.)21
پس از بيان محتواى قسم نامه مى نويسد:
(شعبه هاى اين جمعيت در كشورهاى اسلامى تاسيس شد. در هر شعبه اى اعضاى آن براى مذاكره دور هم جمع مى شدند ودر پايان جلسه هر يك از اعضاء مبلغى كه در وُسع او بود در صندوق كوچكى كه منفدى داشت مى ريخت به گونه اى كه هيچ كس نمى فهميد ديگرى چه مبلغ تقديم كرده است. اداره مجلّه با همين اعانه هاى كوچك صورت مى گرفت زيرا بخش عمده توزيع اين مجلّه مجانى بود)22
4.ايجاد موٌتمر اسلامى
(انتخاب مكّه بدين خاطر است كه مركز پيدانش دين اسلام و مركز تجلّى حقّ و يقين وبهترين مكان مقدس براى تجمّع مسلمانان است. مهمتّراز همه اين كه:خانه خدا كعبه نيز در مكّه است وهمه ساله مسلمانان در مراسم حجّ از شرق وغرب در آن جا حضور مى يابند…)23
سيّد براين باور بود:مسلمانان با شركت گسترده در مراسم حجّ وعالمان مذاهب ونمايندگان كشورهاى اسلامى باحضور در(موٌتمر اسلامى) وگفتگو وتبادل نظر واعلام نتائج آن به مردم خواهند توانست نيروهاى از دست رفته دين رادوباره تقويت كنند وآن را از تهاجم وكينه جويى دشمنان سرسخت ولجوج حفظ نمانيد. مشكلات مسلمانان راحلّ كنند از بدعتهاى بدعت گذاران جلو گيرى نمانيد. همچنين در آن مجمع برزگ براى سير علوم اسلام و بيدارى مسلمانان ترويج وگسترش اسلام وپاسدارى از آن برنامه ريزى كنند.24
برخى به اشتباه طرح(موٌتمر اسلامى) رابه سيّد عبد الرحمن كواكبى نسبت داده اند. ولى شواهد بسيار از جمله نخستين مقاله مجلّه (العروة الوثقى) گوياى اين است كه كواكبى طرح موٌتمر اسلامى را از سيّد گرفته است. يكى از نويسندگان لبنانى در اين باره مى نويسد:
(وامّا الكواكبي… قد اخذ فكرة الافغانى فى عقد الموتمر الاسلامى.)25
كواكبي… بدون ترديد انديشه تشكيل(موٌتمر اسلامى) را از افغانى گرفته است.
رشيد رضا در مجّله المنار ذيل عنوان :(بحث فى الموتمر الاسلامى)مى نويسد:
(اوّل صوت سمعناه فى هذا العصريد عوالمسلمين الى التعارف والاتحّاد والتعاون فى الرأى والسعى على تدارك ماحلّ بالمسلمين من الرزايا الاجتماعيه … هو صوت الحكمين جمال الدين والشيخ محمّد عبده رحمهما اللّه تعالي…26)
نخستين فريادى كه در اين عصر مسلمانان رابه شناخت يكديگر و اتحّاد و همكارى در رأى وكوشش براى جبران آنچه بر مسلمانان عارض شده از گرفتاريهاى اجتماعى دعوت مى كرد فرياد دودانشمند مبارز: سيّد جمال و شيخ محمّد عبده بود. رحمت خداى بزرگ بر آن دوباد.)
همو مى نويسد:
(للسيّد جمال الديّن مقالات كثيره فى تنبيه المسلمين من رقد تهم و اعلامهم با سباب تمزيق قوتهم ودعوتهم الى الوحده.)27
سيّد جمال الدين رامقالات فراوان است در آگاهى وبيدارى مسلمانان ونيز در آگاه ساختن آنان به علل تجزيه قدرتشان ودعوت آنان به اتحاد و همبستگى.)
برخى از تاريخ نگاران بر اين باورند: سيّد اين پيشنهاد راپيش از نشر مجلّة (عروه) عملى كرده بود ودر مكّه انجمن(ام القرى) رابراى تشكّل مسلمانان عالمان ومتفكران اسلامى وزمامداران كشورهاى اسلامى به وجود آورده بود; ولى با مخالفت سلطان عبدالحميد دوّم پادشاه عثمانى روبه روشد وبه انحلال آن انجاميد.
ناظم الاسلام كرمانى درباره شكل ومحتواى آن مى نويسد:
(در مكّه معظمه تشكيل انجمن داد موسوم به امّ القرى. وخيالش اين بود نماينده هاى مسلمانان روى زمين رادر اين انجمن گرد آورد وبراى مسلمانان روى زمين يك سلطان كه يا در اسلامبول ويا در كوفه سكنى گيرد ويك اعلم كه در مكّه نشيند وتكاليف مسلمين از اين مجلس برخيزد وپس از امضاءسلطان واعلم منتشر گردد وساير پادشاهان به اسم امير الامرائى موسوم ودر تحت امر سلطان محكوم باشند. سلطان عبدالحميد خان اين انجمن رابر انداخت وبه تو هّم اين كه شايد انتخاب سلطان بر حسب قرعه قرار گيرد وبه غير او قرعه افتد. مدّت دوام انجمن يك سال بود و نظامنامه آن طبع وبه تمام بلدان فرستاده شد. اعضاى اين انجمن معدوم ويا در زواياى خفا جان دادند. فتنه عرابى پاشا از نتائج اين انجمن بود وعرابى پاشا از شاگردان سيّد بود.)28
البتّه شكل ومحتواى اين انجمن با انديشه هاى سيّد هماهنگى دارد وطرح چنين كارى از سوى سيّد بعيد نمى نمايد ولى براساس مستندات چنين انجمن به دست سيّد شكل نگرفته است.
ناظم الاسلام وديگران29 به گمان اين كه(امّ القرى) تاٌليف سيّد عبدالرحمن كواكبى از آن سيّد است به چنين اشتباهى دچار شده اند. زيرا كواكبى به ملاحظاتى نخواسته بود از خود نام ببرد وكتابش رابا نام مستعار(سيّد فراتى)منتشر كرده بود. سيّد جمال هم گاهى نام مستعار خود را(سيّد) مطلق مى نوشت; از اين روى اين كتاب در ايران وبرخى نقاط ديگر به سيّد جمال نسبت داده شد.30
پی نوشت ها :
1. (العروة الوثقى) جمال الدين افعانى محمد
2.(نقش سيد جمال الدين اسد آبادى در بيدارى مشرق زمين) محيط طباطبائى 98 دار التبليغ اسلامى.
3. (همان مدرك)/99
4. (زعماء الاصلاح فى عصر الحديث) احمد امين/82 دارالكتب العربى بيروت.
5.(العروة الوثقى)/80 با مقدمه خسرو شاهى.
6. (همان مدرك)/67 73 79 106 110.
7. (زعماء الاصلاح)/84; ( العروة الوثقى) مقدمه /29.
8. (العروة الوثقى)/72ـ 73; (زعماء الاصلاح)/84.
9.(العروة الوثقى)/109; (زعماء العصلاح)/84.
انتشار تهران به نقل از مجّله(المنار)جزء2/131.
عبده مقدّمه 13 دار الكتب العربى بيروت;(شيخ محمّد عبده مصلح بزرگ مصر) مصطفى حسينى طباطبائى 38 انتشار ات قلم تهران.
10. احسان طبرى به غلط انديشه اتحاد اسلامى رابراساس كتاب (هفتادُ دوملت)آقاخان كرمانى ومكتب قرآن شريعت سنگلجى اين گونه معنى مى كنند: (انديشه اتحاد اسلام يعنى بازگرداندن(هفادُدو ملت) به يك امت واحد محمدى با آداب ورسوم واحد مذهبى در آنچه شريعت سنگلجى آن را(مكتب قرآن) ناميده است) (استراتژى وحدت در انديشه سياسى اسلام) سيد احمد موثقى ج1/278 مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم. به نقل از(فرو پاشى نظام سنتى وزايش سر مايه دارى در ايران ) احسان طبرى/135.
11. (العروة الوثقى)/19ـ 20 با مقدمه خسرو شاهى.
12. (همان مدرك)/33ـ35.
13.(همان مدرك)/35
14. (همان مدرك).
15. (همان مدرك).
16. (همان مدرك).
17.(همان مدرك)/34ـ35.
18. (مجموعه اسناد ومدارك چاپ نشده درباره سيد جمال الدين ) جمع آورى وتنظيم اصغر مهدوى وايرج افشار/63 سند شماره 216 دانشگاه تهران.
19. (همان مدرك)/63ـ64.
20. (زعماء الاصلاح)/81ـ82.
21. (همان مدرك).
22.(همان مدرك)/82از اين مجلّه هيجده شماره در مدّت هشت ماه منتشر شد. شماره نخست آن در تاريخ پانزدهم جمادى الاوّل سال1301هـ .مصادف با 13 مارس 1884م. بود وآخرين آن در روز بيست وششم ذيحجّه 1301 17اكتبر 1884م.
23.(العروة الوثقى)/6 مقاله اوّل.
24.(همان مدرك)/35.
25.(سيّد جمال الدين حسينى پايه گذار نهضتهاى اسلامى) صدر واثقى/112 شركت سهامى
26. (همان مدرك).
27. (همان مدرك).
28. (تاريخ بيدارى ايرانيان ) ناظم الاسلام كرمانى ج1/83 به اهتمام على اكبر سعيدى سير جانى انتشارات نوين تهران.
29.ادوارد براون مى نويسد:([سيّد]تمام آرزوهايش عبارت از اتفاق كلمه اسلام ووحدت مسلمين اقاليم جهان تحت لواى يك امپراطورى وخلاف عاليه بوده است) مترجم در پاورقى يا دآورى مى كند:(هدف سيد جمال تعيين خليفه اى براى دنياى اسلام بوده است خواه مقّر خلافت در استانبول باشد يا كوفه.)(انقلاب ايران) اروارد براون ترجمه احمد پژوه/16 كانون معرفت تهران.
30. نقش سيد جمال الدين در بيدارى مشرق زمين)/114.
/ن
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}